کد مطلب:94637 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123
[صفحه 554] به هنگام پیمان و بیعت، از من انكار بود و از شما اصرار برای پیمان با من دستم را گشودید، من آنرا بر هم نهادم و بستم، آن را بسوی خود كشیدید. من باز پس كشیدم. آنگاه مانند یورش اشتران تشنه كام چشمه دیده، بسویم هجوم آوردید، بطوریكه بند پای پوشم از هم گسیخت و ردا از دوشم افتاد، و پایمال شد. شادی مردم برای پیمانشان با من، بجائی رسید كه طفلان و خردسالان بوجود آمدند و پیران و سالخوردگان ناتوان، به رنج زیاد گرفتار شدند، و نورس دختران نار پستان، از شوق، بی حجاب و نقاب بدیدار آمدند
صفحه 554.